چندتا رفیق بودن که در کنار شغلشون، توی روستا های اطراف، فعالیت جهادی داشتند و اخر هفته ها با هر جایگاهی که بودند میرفتند و کارگری میکردند.

وفتی هم پروژه ای نداشتند، میرفتند و کمک دوست کارگرشون کارگری میکردند و نصف دست مزد رو میدادن به گروه جهادی و نصف دیگشو به دوستِ نیازمندشون!

 

حسابی خجالت کشیدم ازشون.

اصول پیشرانش. فصل اول

باید گذشتن از دنیا به آسانی

بند هایت را به خدا بسپار

جهادی ,کارگری ,میرفتند ,میکردند ,های ,کارگرشون ,کارگری میکردند ,میرفتند و ,و نصف ,مزد رو ,رو میدادن

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بورس و سود آن . رمز ارز1 آرایشگاه عروس شب شهروندانلاین آموزش تولید محتوا و بازاریابی محتوا مدیاپلاس فوق تخصص جراحی زانو-متخصص ارتوپدی مسعود سرداری